▪️ نامش #سینا_قنبری متولد ۱۳۷۵ اهل تهران بود، پس از مرگ پدرش تحصیلات خود را تا سطح دیپلم دبیرستان به پایان رساند و پس از آن وارد دنیای کار شد، او برای امرار معاش به حرفه فروشندگی مشغول بود.
او هفته اول اعتراضات ، روز ۱۰ دی ۹۶ به همراه ۲۱ نفر دیگر در یکی از ایستگاه های مترو پس از درگیری با مأمورین از سوی نیروهای گارد ویژه نیروی انتظامی بازداشت شد و ساعت ۱۲ شب به اتهام «اخلال در نظم عمومی» و نیز «تبانی و اقدام علیه امنیت ملی» به قرنطینه بند۴ اوین که قبلا به عنوان واحد اجرای احکام زندان استفاده میشد، منتقل شد.
او سالم بود و اعتیاد نداشت و در بند افراد سالم و پاک نگهداری می شد،اما به شهادت یکی از بازداشتی ها در قرنطینه ای با پنج اتاق با ظرفیت حداکثر ۹۰ نفر، ۳۵۰ نفر بازداشتی شامل افراد سالم و دارای اعتیاد جای داده بودند.
بر خلاف ادعای علیرضا رحیمی از مقامات زندان، انتقال سینا به بند پاک صحت نداشت،
ازدحام در قرنطینه بند چهار به قدری بود که ناگزیر علاوه بر پنج اتاق بند برای زندانیان، اتاق نمازخانه و اتاق انتظامات داخل قرنطینه را نیز به زندانیان اختصاص داده بودند، در این قرنطینه به قدری با کمبود فضا مواجه بودند که عملا روی هم میخوابیدند. یکی شبهنگام روی دیگری ادرار میکرد و دیگری حین خماری پس دادن و حالات تشنج، روی دیگری استفراغ می کرد، زندان بانان قرنطینه بند ۴ به ناگاه با جمعیت تقریبا ۳۵۰ نفری مواجه شده بودند بدون آنکه زمان و امکانات کافی جهت گرفتن آزمایش اعتیاد از آن ها را داشته باشند، در چنین شرایطی چون بیم مرگ زندانیان مبتلا به اعتیاد حین خماری پس دادن میرفت، بدون هیچگونه آزمایشی، قرص متادون در اختیار هرکسی که ادعای ابتلا به اعتیاد میکرد، قرار میگرفت.
حدود ساعت ۶ صبح روز ۱۷ دی ماه یکی از زندانیان خدماتی به دستشویی رفت و چند دقیقه بعد فریادش بلند شد که جنازه سینا در دست شویی است و خودش را حلق آویز کرده.
سرویس ها سقف نداشت و دوربین مدار بسته محوطه بالایی سرویس ها را پوشش می دهد، چگونه یک فرد در آن فضا خودش را حلق آویز میکند؟؟ و می گویند دوربین ها چیزی را ضبط نکرده اند!!
در فیلمی که به عنوان صحنه های
خودکشی سینا نشان دادند، حدود ساعت۳ بامداد یک فرد با کیسه پلاستیکی مشکی ای وارد یکی از سرویس ها شد و بیرون نیامد، دو ساعت بعد فرد دیگری داخل همان سرویس شد و بهت زده بیرون آمد، این فیلم به اشتباه به نام فیلم خودکشی سینا نام برده شده و فیلم حاوی ساعاتی از
وضعیت محوطه سرویس های بهداشتی زندان بوده و داخل سرویس یا ماجرایی که منجر به مرگ شده در فیلم وجود ندارد!!
اظهارات محمود معصومی یکی از بازداشتی هی می گوید که در آن دست شویی جز لوله و سیفون که نهایتا یک متر از سطح زمین ارتفاع داشت، هیچ امکانی برای حلق آویز کردن وجود ندارد، یکی از بازداشتی که کمک پزشک بود داخل رفت و گفت سینا با پلاستیک خفه شده و دو ساعت از مرگش گذشته، حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی در پاسخ به این سوال که میله ای برای خودکشی وجود ندارد، می گوید در هر ۱۰ هزار مورد خودکشی یک مورد خودکشی « آفتاب مهتاب» وجود دارد، اما سینا سابقه بیماری روحی و اقدام به خودکشی نداشت که به این روش نادر فکر کند، به شهادت هم اتاقی هایش او به شدت بیمار و رنجور شده بود و توان جسمی این کار را نداشت،
او روز قبل به تب و لرز شدید مبتلا شده بود بعد از وخامت حالش به به اتاق کادر بند رفت و بعد از بازگشت سمت راست صورت سیما به شدت سرخ و کبود شده بود و ناله میکرد، به حرف آمد و گفت او را کتک زدند و به زور به او قرص خوراندند.
مسولان قرنطینه بند۴ اصرار داشتند تا معترضان را معتاد نشان بدهند، و یکی از روزها به بچههایی که متادون مصرف میکردند، چه تعداد کمی که اعتیاد داشتند و چه تعداد بیش تری که برای کاهش فشارهای روحی متادون مصرف میکردند، گفتند که برای دریافت متادون صف بگیرند!! در همین زمان خبرنگار با دوربین وارد بند شد و هم زمان "عباس جعفری دولتآبادی"، دادستان عمومی و انقلاب تهران بر اساس برنامه ریزی قبلی وارد بند شد و با برخی از بچههای بند در این صف صحبت کرد، البته مسوولان زندان تعدادی از زندانیان را که میدانستند در حضور دولتآبادی به بازداشت خودشان و وضع بازداشتگاه اعتراض میکنند،به سالن فوتبالی در زندان منتقل کردند تا این دیدار نمایشی بی دردسر برگزار شود.
بدون هیچگونه آزمایشی، قرص متادون در اختیار هرکسی که ادعای ابتلا به اعتیاد میکرد، قرار میگرفت. اوضاع به گونهای بود که عملا برای زندانیان، دست رسی به متادون و حتی ورقهای کامل قرص "ترامادول" از دست رسی به آب و حمام و سرویس بهداشتی آسانتر بود، حتی بسیاری از زندانیانی که اعتیادی به "مورفین" نداشتند، برای گذران راحتتر زمان در زندان، تصمیم میگرفتند به نگهبانی مراجعه و قرص متادون دریافت کنند!!
سینا را روز تولدش خودکشی دادند!!
بعدها خانواده را با تهدید به قتل دیگر اعضای فامیل وادار به سکوت کردند، اما مادرش سکوت را شکست.