🌱 " دوست داشت ایران آزاد شود و جوان ها آزاد شوند، زنان و دختران هر جوری که دوست دارند لباس بپوشند، می گفت اعتراضات آخرش پیروز می شود و مردم آزاد می شوند"
نامش #هژار_مامخسروی متولد ۱۳۸۱ اهل روستای «اورتاکند» بوکان بود، تازه از سربازی برگشته بود و میخواست آرایشگر خوبی بشود و میگفت کاش هیچ وقت مرگ مادرش را نبیند، در رشته مکانیک درس خوانده بود و به کشاورزی مشغول بود، یک خواهر دوقلو به نام هیرو و یک برادر بزرگتر داشت، روز ۲۶ آبان ۱۴۰۱ بعد از شرکت در یک مراسم عروسی به خیزش انقلابی مردم پیوست و توسط یکی از نیروهای سپاه از بالکن خانه اش با شلیک ۱۹گلوله ساچمه ای از فاصله نزدیک به گلو و سینه اش به شدت زخمی شد، برادرش او را به بیمارستان منتقل کرد ولی آنجا ۶ نیروی حکومتی مسلح مانع میشدند از آشناهای هژار کسی آنجا جمع شود، ۳ ساعت در اتاق عمل بود ولی به دلیل شدت جراحات جان باخت، خانواده پیکر هژار را از بیمارستان تحویل گرفتند و شبانه به روستا بردند که او را فردا به خاک بسپرند اما نیروهای اطلاعات آنها را تهدید کردند که می خواهند پیکر هژار را ببرند و دیگر او را نمیبینند تا خودشان او را به ارومیه برده و دفن کنند، تحت همین فشار خانواده ساعت۳ شب پیکرش را در آرامستان بوکان به خاک سپردند