#آمنه_شهبازیفرد متولد ۱۳۶۲ اهل روستای ورکه رود قزوین و ساکن کرج بود، چهار برادر و سه خواهر داشت، و مادر دو پسر ۱۴ و ۱۲ ساله به نام های امیرحسین و مرصاد و یک دختر ۴ ساله به نام باران بود ، او گاهی در آژانس تاکسی تلفنی برادرش کار می کرد، روز ۲۶ آبان ۹۸ در مارلیک کرج به قصد خریدن دارو برای باران از خانه خارج شد، حدود ساعت ۸ شب در راه بازگشت به خانه جوان تیر خورده ای را می بیند و به سمتش می دود، جوان تیر خورده بود، آمنه شالش را باز می کند تا پای او را ببندد، اما نیروهای حکومتی از پشت سر به گردن آمنه و آن جوان شلیک کردند، همسرش در بیمارستان های سر آسیاب پرسجو کرد، گفتند یک سری را به بیمارستان امام سجاد برده اند اما مسؤلان آن بیمارستان ابتدا گفتند هیچ خانمی را اینجا نیاورده اند فقط مردها به این بیمارستان منتقل شده اند، نگهبان بیمارستان به او گفت دروغ می گویند و خانمی اینجا هست، چند دقیقه بعد فرمانده بسیج شهریار با محافظ ها وارد بیمارستان شد و همسر آمنه همراه با جمعیت خود را به داخل بیمارستان رساند و توانست آمنه را شناسایی کند، هنگام شناسایی متوجه شد همه جایش سالم است و پشت گردنش به اندازه دو انگشت سوراخ شده، بعد از ۲ روز در پزشکی قانونی کهریزک با تعهد برای عدم اطلاع رسانی و مصاحبه با رسانه ها پیکرش را با درخواست ۲۰ میلیون تومان مس خواستند تحویل دهند، اما خانواده با پیگیری ها توانستند با پرداخت مبلغ ۴/۵ میلیون تومان پیکرش را تحویل بگیرند، در گواهی فوتش که ۳ آذر ۹۸ صادر شد بدون هیچ توضیحی فقط نوشته بودند « برخورد اجسام سخت و تیز»، روز ۲۸ آبان پیکرش را در بهشت زهرا قطعه ۲۴۲، در جو امنیتی و محاصره نیروهای لباس شخصی به خاک سپردند.
همچون دیگر خانواده های کشته شدگان فشار نهادهای امنیتی بر آنها بالا رفت و گفتند « اگر می خواهید بلایی سر دیگر اعضای خانواده نیاید، سکوت کنید»‼️
پیگیری های خانواده در تنظیم شکایت هربار به علتی سردوانده شد بعد از ۴ بار تنظیم شکایت مجدد به به مادر آمنه گفتند «اینقدر پیگیری نکن، وگرنه بچههای دیگرت را هم از دست خواهی داد.» ‼️