#عبدالرضا_سودبخش متولد ۱۳۲۸/۱۰/۲۶ بندر انزلی بود و سه پسر و یک دختر داشت، در سال ۱۳۴۶ در دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد و برای گذراندن طرح خود به کرمانشاه رفت و آنجا ازدواج کرد،در دوران جنگ ایران و عراق هم همانجا زندگی می کرد، استاد بیمارستان امیرالمؤمنین جوادیه بود و همزمان رئیس بخش عفونی و متخصص بیماری های عفونی بیمارستان امام خمینی تهران، کارشناس دادگاه های پزشکی قانونی و کارشناس نظام پزشکی کشور بود و به همین واسطه قربانیان حادثه کهریزک را معاینه کرده بود، پسرش می گوید او پزشکی پرکار و عاشق شغلش بود، بی تکلف مهربان و بی ریا بود، درباره مسائل کاری اش در خانه صحبت نمی مرد اما در روزهای قبل حادثه از مواردی غیر معمول با خانواده سخن گفته بود، او از پرونده پزشکی همه جانباختگان کهریزک مطلع بود، زندانیان کهریزک و اوین را که مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند را معاینه کرده بود و اطلاعات خاصی در این زمینه داشت.
بازداشتگاه کهریزک در سال۷۹ برای عملیات پاک سازی معتادان و فروشندگان مواد مخدر محله خاک سفید در شرق تهران ساخته شده بود و از این کمپ برای نگهداری بازداشت شدگان طرح امنیت اجتماعی با عنوان ارازل و اوباش و برای ارعاب آنها استفاده میشد و اطلاعات چندانی در مورد برخورد با بازداشت شدگان در دست نبود! دارای ۶ بند و ۲قرنطینه بود که مساحت نگه داری بازداشت شدگان ۱۸تیر۸۸، ۶۵ متر و فاقد نور و تهویه مناسب بود، در هنگام پذیرش متهمان در انظار سایرین به مدت ۴۵ دقیقه عریان شده بودند لباس های زیر آنها دور انداخته شده و لباس های رو به صورت وارونه به آنها پوشاندند، علت این کار را جلوگیری از تخمک گذاری حشراتی مثل شپش اعلام کردند، در آن فضای کم ۳۷ نفر از بازداشتیهای ارازل و اوباش را به جمع آنها اضافه کردند، هوا گرم و غیر قابل تحمل بود، آنها به ۴ دسته تقسیم شده و هرچند نفر در قفس های مخصوص و در فضایی کوچک نگه داری می شدند، فضا برای نشستن کافی نبود و بسیاری به صورت ایستاده صبح را به شب رساندند، فقط ۲ دستشویی در این قرنطینه موجود بود و یکی از آنها خراب و بدون درب بود و بسیار غیربهداشتی بود و بدون دمپایی مجبور به استفاده بودند! فاقد حمام بود و فقط یک شیر آب داشت و آنهم آب بهداشتی نداشت، دود گازوئیل موتور خانه آن فضای کوچک را آلوده کرده بود! یکی از بازداشتی ها تعریف می کند که در اوین دیده بود که با بطری به مردم تجاوز می کردند، ۳ یا ۴ نفر از دوستانش به این طریق شکنجه شدند!
به علت شرایط اسفناک موجود و شیوع بیماری های عفونی بین آنها، دکتر سودبخش به عنوان کارشناس همراه با یک تیم از زندان کهریزک و رجایی شهر بازدید کرد و گزارشی درباره تجاوز به آنها تهیه کرد، بر اساس آزمایش های انجام شده روی بازداشت شدگانی که به عفونت مجاری تناسلی مبتلا شده بودند صراحتا نظر داد که بر اثر تجاوز به این عفونت ها دچار شده اند، اما از او خواسته بودند که علت را «تزریق و یا بیماری مننژیت » اعلام کند!
او فردای روز حادثه به دیدار پسرش در آمریکا برود، پسرش از او خواسته بود که بیشتر بماند اما دکتر اظهار کرده بود که وضعیت جوری است که دنبال بهانه هستند و یک روز هم نمی تواند بماند! پسرش گفت وضعیت را دنبال می کند اما دکتر چندبار هم تکرار کرد گفت «نه نمی دانی!»امیدوار بود پدرش را ببیند تا در این باره صحبت کنند.
در روزهای آخر فشار بسیاری را از سوی نیروهای امنیتی حس می کرد که جانش در خطر است!
سه شنبه ۳۰ شهریور ۸۹ حوالی ساعت ۹ شب،دکتر سودبخش وقتی از مطب خود دربلوار کشاورز روبروی بیمارستان لاله تهران خارج و درب ماشینش را باز می کرد یک تاکسی به موازات در ماشین راه را بر او بست و ۲ موتور سواربا چهار سرنشین در جلو و پشت ماشین به سمت او تیر اندازی کرده و او را به قتل رساندند!! آنها از قبل در محل حادثه کشیک داده بودند!
طبق معمول اظهارات مقامات درباره پرونده قتل وی متناقض بود،و مرجع پیگیری روشن نبود و از وضعیت پرونده به خانواده اطلاع ندادند و فردای آن روز علت حادثه را خصومت شخصی عنوان کردند! و از طرفی دیگر هم خانواده را تحت فشار قرار داده بودند که درباره حادثه ترور اطلاع رسانی نکنند! و ماموران اطلاعات تهدید کردند اگر سخنی بگویند پیکرش را خودشان دفن کرده و بعدا محل را به آنها می گویند!
بعد از انتقال او به پزشکی قانونی تمام وسایل شخصی و حلقه ازدواجش ناپدید شد و هیچ یک به خانواده پس داده نشد،و همچنین مرمی های گلوله که امکان شناسایی نوع اسلحه را می داد ناپدید شدند!به گفته پسرش آنها گفته بودند که دوربین ها در محل حادثه از کار افتاده بودند اما یک نفر در همان محل به گزارش دوربین راهنمایی و رانندگی جریمه شده بود! چگونه این فرد جریمه شده اما چهره قاتل ثبت نشده؟ دلیل آنها این بود که به علت قطعی برق دوربین ها از کار افتاده اند، بر اساس اظهارات شاهدین ضاربین نقاب نداشتند،و چهره نگاری شدند اما وزارت اطلاعات هیچ توجهی به این موضوع نکردند! فرزندان می گویند خودشان میدانند که انگیزه شخصی نبوده چون پدرشان نه آنقدر مال و منال داشته نه دشمن, با بیمارانش رابطه خوبی داشت،انسان درستی بود، مشخص بود که ضاربین کاملا مطمئن بودند که بدون نقاب کشیک می دادند،آموزش دیده بودند که به درستی به نقطه موردنظر شلیک کردند،فقط در همان ۱۰ دقیقه حادثه ترور دوربین ها از کار افتاد،اسلحه ها صدا خفه کن داشتند که جرمش سنگین و سیاسی است، هیچ مظنونی بازداشت نشود و بلافاصله بیش از ۱۰۰ مامور در محل حاضر پیدا کردند گویی که در آماده باش بودند، در کجای دنیا چنین اتفاقی می افتد؟اظهارات مضحک فرمانده نیروی انتظامی این جاست که علت حادثه را انگیزه شخصی خوانده و طبق استعلام هیچ سابقه ای در کهریزک ندارد و فردی سیاسی نبوده!!!! چگونه وقتی همه مدارک و گزارشات موجود است چنین ادعایی می کنند؟به شدت بهم ریخته بود و با کسی سخن نمی گفت ،یک بار گفت چقدر نامرد هستند چطور می توانند به یک بچه ۱۸ ساله انقدر تجاوز کنند که در آخر بمیرد!! چند ساعت پیش از پرواز با رادیو آلمان مصاحبه کرده بود و درباره عفونت و بسته بودن لوله های ادراری برخی از آزادشدگان حرف هایی زد،فکر می کردند تمام خانواده را از ایران خارج کرده و می رود آمریکا تا در فضایی بازتر تمام اطلاعات را رو کند.
فرزندانش تلاش کردند تا پرونده به سمتی نرود که جسد فردی بی گناه را بیاورند و بگویند عامل قتل بوده و خودش را هم کشته،هیچ جواب روشنی درباره این ترور مهم ندادند ولی نگذاشتند پرونده با دروغ بسته شود!